وقتی مارتین اسکورسیزی بزرگ، دنیای مارول و دوستانِ آن را شبیه گردش در شهربازی توصیف کرد، شوخی نمیکرد. آن روز اسکورسیزی نظرات منفی زیادی گرفت اما امروزه میبینیم که او بیراه هم نمیگفته است. فیلمهای ابر قهرمانی جدید تماما مبتذل، غیر هنری و مسخره هستند. گل سر سبد آنها نیز همین چند روز اخیر منتشر شده است: Blue Beetle.
کمپانی انیمیشن سازی موفق “پیکسار” در سال ۲۰۰۹ انیمیشن “Up” را تهیه کرد و این انیمیشن به یکی از تحسین برانگیزترین انیمیشنهای این کمپانی چه در نزد مردم و چه در نزد منتقدان تبدیل شد و همچنین موفق به کسب ۲ جایزه اسکار و کلی جایزه دیگر شد. به تازگی و پس از ۱۴ سال، دنباله این اثر در قالب یک انیمیشن کوتاه ۸ دقیقهای به نام “قرار کارل” منتشر شدهاست.
کارل فردریکسن با اکراه موافقت می کند که با یک دوست خانم به قرار ملاقات برود اما هیچ ایده ای از نحوه قرار ملاقات ندارد. “داگ” که همیشه دوست مفیدی است وارد عمل میشود تا ناآرامیهای کارل را کم کند.
فیلم «ولگردها» (Strays) یک اثر لایو-اکشن و در ژانر کمدی میباشد که به تازگی توسط کمپانی «یونیورسال پکچرر» تولید و روانه سینما ها شده است. کارگردانی آن بر عهده فیلمسازی گمنام به نام «جاش گرینبام» است اما بازیگران نام آشنا و معروفی به عنوان صداپیشه در این فیلم نقش آفرینی کرده اند، از جمله: «جیمی فاکس» ، «ویل فرل» ، «ویل فورته» و «آیلا فیشر».
اخیرا فیلمی نیز با نام Talk To Me اکران شده که گویا سر و صدای زیادی به پا کرده است. به نظر من این فیلم نیز کاملا کلیشهای است؛ البته با یک تفاوت: این فیلم ایرادات کمی دارد و نسبت به بقیه فیلمهای چندسال اخیر خوب است. البته اشتباه نکنید، فیلم فینفسه خوب نیست، Talk To Me در مقایسه با دیگر فیلمهای ترسناکِ اخیر، خوب است.
کیفیت آثار اکشن در سالهای اخیر همواره مورد بحث محافل سینما دوستان بوده است و مدام این موضوع مطرح میشود که یک اثر اکشن چه کاری را باید انجام دهد؟ باید صرفا هیجانانگیز باشد یا باید صحنههای اکشن تمیزی داشته باشد یا باید از ریتم نیفتد؟ فیلم اکشن تا چه حدی باید وارد ابعاد شخصیتی کاراکترهایش شود؟ آیا یک اکشن که به بهترین شکل اجرا شود لزوما فیلم خوبی نیز میباشد؟
Retribution سعی داشته تا اصطلاحا به نوعی متفاوت بوده و تا حدی سبک آثار تک لوکیشنی را پیاده کند. جایی که شخصیت اصلی نود و پنج درصد فیلم را در ماشین خود میگذراند.
قبلتر نیز آثاری با همین رویه ساخته شدهاند که در آنها شخصیت اصلی تنها در یک مکان حضور داشته و سعی دارد تا مشکلات و گرههای پیش رو را حل کند.
حال اگر المان تلفن و تماس تلفنی را نیز به آن اضافه کنیم، بیشتر یادآور آثاری مثل Locke یا The Guilty خواهد بود.
در Retribution اما خلاصه داستان کمی هیجانانگیز تر و پر افت و خیزتر بنظر میرسد.